تندخویی، اضطراب و افسردگی مشکلات سلامت روان هستند که امروزه بسیاری از افراد گرفتار آنها هستند.
در اکثر موارد این حالات به شکل موانع هیجانی و جسمانی بروز می کنند که به راحتی نمی توان بر آنها غلبه کرد. خوشبختانه، علم به ما کمک می کند تا ارتباط بین روح و جسم را بشناسیم. به علاوه، عوامل زمینه ساز اضطراب و افسردگی نیز شناخته شده است.
عوامل زمینه ساز ناراحتی های روحی از جمله اضطراب و افسردگی به شرایط تغذیه، فیزیولوژیک، هیجانات، محیط، اجتماع، معنویات، ژنتیک و حتی بیماری های مغز بستگی دارد. گرچه معمولا عوامل بیوشیمی در این باره مورد بحث است اما واضح است که تغییرات فعالیت ناقل های عصبی می توانند زمینه ساز تندخویی، اضطراب و تحریک پذیری شوند یا این تغییرات نشانه هایی از بروز این ناراحتی های روحی است.
گرچه تندخویی، اضطراب و افسردگی سه حالت متفاوت هستند اما در بسیاری موارد به طور مشابهی بروز می کنند. در واقع، اصلا عجیب نیست که فرد افسرده دچار حالات اضطراب باشد و یا اینکه فرد مضطرب از افسردگی و تندخویی رنج نبرد.
بهبود سلامت روان
گرچه افسردگی و اضطراب عموما جز بیمار ی های روان محسوب می شوند اما منطقی این است که مانند یک تغییر وضعیت سلامت مغز که مرکز مشلات جسمی، هیجانی و ارتباطی است در نظر گرفته شود.
این در حالی است که سلامت مغز همانند دیگر اندام های بدن مهم است. در واقع، مغز نیز مانند اندام های بدن تحت تاثیر سبک زندگی ما خواهد بود. همچنین تغذیه، فعالیت ها و خواب بر عملکرد مغز تاثیر می گذارند. به علاوه، روش کنترل استرس، هیجانات، کیفیت روابط و احساس نسبت به زندگی همه نقش اساسی در سلامت روان دارند.
علائم افسردگی و اضطراب
افسردگی و اضطراب مانع از روند زندگی طبیعی می شوند و عادات، رفتارها روابط با دیگران را در ابعاد شخصی و شغلی تغییر می دهند. این حالات با علائم جسمانی مانند دردهای شکمی، درد قفسه سینه، اختلالات تنفسی، حالت تهوع، لرزش عضلات، تعریق، خستگی و. و علائم روانی از جمله تحریک پذیری، ترس، تندخویی، احساس عدم امنیت، کاهش تمرکز، غم و. بروز می کنند. به طور کلی، این تغییرات نتیجه نگرانی بیش از حد و مزمن مانند عدم سازگاری با برخی تغییرات زندگی شخصی و اجتماعی خواهد بود.
۱۰ توصیه برای رهایی از افسردگی، اضطراب و تندخویی
1.تنفس آرام
2.تحرک
3.گذراندن اوقاتی در طبیعت
4.خواب مطلوب و نیرو بخش
5.گذراندن زمان بیشتری همراه با نزدیکان
6.قبول اینکه همه چیز عالی نیست.
7.تغذیه متعادل و نوشیدن زیاد آب
8.ریلکسیشن و روش های تمرکز
9.یادگیری عذر خواستنت از دیگران
10.یادگیری شناخت خود
معنای موفقیت متفاوت است با این وجود اگر بخواهیم کمی دقیق تر و ملموس تر آن را تعریف کنیم باید بگوییم معنای موفقیت یعنی رضایت داشتن از خود ،زندگی و شرایط موجود،احساس رضایت داشتن ازاعتماد به نفس تک تک لحظههای زندگی،از نوع عملکرد،شیوهی زندگی و… همان معنای موفقیت است که غالباً افراد به جستجوی آن هستند توفیق و کامیابی از زندگی همان موفقیتی است که از آن صحبت میکنیم درواقع معنای موفقیت مقصد نیست، مسیر است.مسیر رسیدن به چیزهایی که دوست داریم.در مواقعی میبینیم که افراد دیروز و امروزشان را فدای آیندهای میکنند که هیچ معلوم نیست آن را ببینند یا نه.
به فرموده ی امام علی(ع): طوری زندگی کن که انگار تا ابد زنده ای و طوری زندگی کن که انگار لحظه ای بعد نیستی; توجه به این نکته بسیار مهم است.
اولین معنای موفیت لذت بردن از لحظه است، یکی از مهمترین دلایلی است که فرد از همین لحظه خود را موفق بداند و احساس خوشبختی کند. معنای موفقیت پاسخ به سوال هدف اززندگی است ; حال این معنای موفقیت داشتن یک هدف کوچک مانند موفقیت تحصیلی باشد و یا نه موفقیت بزرگی چون پولدارشدن باشد; رسیدن به مقصد نیاز به تلاشهای فراوان و مستمر دارد و همینها هستند که به زندگی معنا میدهند برای موفق شدن در هر زمینهای باید برنامهای تدارک دید، و از همین حالا قدمهایی در راستای آن برداشت حتی زمانی که فکر میکنی هدفی که انتخاب کردهای بسیار بزرگ است میتوانی با تقسیم کردن به قسمتهای کوچک هرروز قدمی برای تحقق آن برداری تا به موفقیت برسی.
معنای موفقیت به صورت دقیق
موفقیت مجموعهای از کارهای کوچک و بزرگی است که برای رسیدن به یک هدف خاص انجام میدهیم به همین دلیل باید از کوچک ترین قدمها شروع کرد یکی از مهمترین اقداماتی که باید در همین ابتدای راه انجام دهیم پذیرفتن مسئولیت زندگی است ما مسئول زندگی خودمان هستیم و هر نتیجه و دستاوردی کسب کنیم خودمان مسئولش هستیم بنابراین در قدم اول مسئولیت موفقیتهای خود را بپذیرید بعدازاین هر تلاشی که در این مسیر داشته باشید مسئولانه است و قطعاً به نتیجه خواهد رسید یکی دیگر از عواملی که ما را در این مسیر کمک میکند تعهد است داشتن تعهد به خودمان وزندگیمان موفقیت در هر زمینه ای بدون اینکه ما متعهد به آن باشیم امکانپذیر نیست! برای داشتن کسب و کار موفق نیاز شدید به متعهد بودن به خودمان داریم. پیشنهاد میکنم کلیپ تعهد را از بخش کلیپهای سایت مشاهده کنید بسیار کمک میکند.
سومین رمز یک موفقیت برنامه ریزی است نداشتن برنامه ریزی مثل این میماند که بدون داشتن نقشهی گنج به دنبال گنج بگردید. قطعاً سخت میشود بنابراین قبل از هر اقدامی نقشه ی گنج مسیر رسیدن به اهدافتان را بکشید و بعد راه بیفتید.
چهارمین عامل موفقیت شروع است تا زمانی که شروع نکنید دستاوردی هم به دست نخواهید آورد بنابراین با هر میزان امکانات و توانمندی که دارید شروع کنید. یک مقصد هزار کیلومتری هم با اولین قدم آغاز میشود.
عامل بعدی مهم در موفقیت تلاش مداوم است. پشتکار مهمترین عامل موفقیت است. نباید در ابتدای مسیر یا در میانهی راه با مواجهشدن با هر مانعی متوقف شد باید ادامه داد و تا نرسیدن به هدف تلاش کرد.تلاش مداوم به ما کمک میکند به کسب درآمد برسیم.
با روش های تقویت حافظه می توانیم معنای موفقیت را در ذهن خود ثبت کنیم و به هدف شخصی و کمال و شادی دست یابیم
موفق شدن آسان است اگر تصمیم بگیریم که بهگونه ای متفاوت زندگی کنیم.
زمانی موفقیت معنا پیدا میکند; که بخواهیم هرروز بهتر از قبل باشیم از هر نظر; بنابراین سعی کنید بهترین خودتان باشید.بهترین تلاش خود را داشته باشید; بیشترین انرژی را بگذارید و مهمتر از همه در راستای ارزشها و تعهداتتان باشید. موفق شدن درک همین لحظه و اکنون است نه چیزی در آینده; پس از لحظه، بهترین استفاده را ببرید.
زمانی که تعریف درستی از موفقیت داشته باشید احساس خوشبختی میکنید ازنظر شما موفقیت یعنی چه؟ اگر بخواهی موفقیت را در زندگی خودت معنی کنی چه میگویی؟ مثلاً شاید بگویی: به نظر من موفقیت یعنی داشتنیک زندگی پر از آرامش و رفاه دوباره از خود سؤال کن زندگی پر از آرامش و رفاه چه ویژگیهایی دارد؟برای خودت بهطور واضح روشن کن که ازنظرت شخصی تو موفقیت چه معنایی میدهد; بعدازاین آگاهی میتوانی بهتر از قبل اقداماتی انجام دهی که بیشتر احساس خوشبختی و موفقیت کنی.
معنای موفقیت در زندگی هر شخص متفاوت است و بر اساس نوع هدف گذاری و مسئولیت پذیری تعیین میشود. باخواندن این مقاله فهمیدیم اول باید از زندگی خود لذت ببریم و تلاش مداومی برای رسیدن به هدفمان داشته باشیم و در صورت مواجه شدن با هر مشکلی باید ادامه بدهیم.
آیا برای خلق یک زندگی هدفمند و پر از موفقیت آماده اید؟
اولین گام این است که تصمیم بگیرید چه می خواهید؟ می خواهید چه کاری را انجام دهید ؟ می خواهید چه چیزی را تجربه کنید؟ و چه چیزی را کسب کنید؟ یا می خواهید چه فردی باشید؟ یکی از دلایل اصلی اینکه اکثر مردم نمی دانند چه می خواهند این است که مشخص نکرده اند که چه می خواهند. دانشمندان بعد از سالها تحقیق در مورد عملکرد مغز دریافته اند که مغز چگونه به ما برای رسیدن به خواسته هایمان کمک می کند. وقتی که ما اهداف خود را مشخص می کنیم مغز ما و جهان هستی به ما در تحقق آرزوهایمان کمک می کنند.
آرزوهای بزرگ داشته باشید
برای خلق یک زندگی رویایی با پروسه ی مشخص کردن اهداف خود شروع کنید. حداقل سه هدف خود را در این زمینه ها اهداف مالی, شغل , اوقات فراغت , سلامتی , روابط و رشد فردی مشخص کنید. اگر اهدافتان بیشتر از اینهاست خودتان را محدود نکنید اهدافتان را بنویسید. به یاد داشته باشید می توانید اهداف کوتاه مدت و بلند مدت داشته باشید .
به عنوان مثال: در زمینه ی مالی ممکن است هدف کوتاه مدت تسویه 5000 دلار باشد یا در بلند مدت هدفتان 5میلیون دلار باشد. شما باید هر دو هدف را در ذهنتان حفظ کنید. اگرچه باید بیشتر بر هدف کوتاه مدت تمرکز کنید .
خودتان (تواناییهاو مهارت های خود را) تقویت کنید
وقتی که هدفتان را مشخص کردید مهم است که در راستای رسیدن به هدف اقداماتی انجام دهید. یکی از این اقدامات می تواند یادگیری یک مهارت جدید یا کارهایی باشد که برایتان مشکل و کمی ترسناک است؛ مانند سخنرانی در جمع ، استارت یک کسب و کار، کسب مدال المپیک و … . همه اهداف مهم هستند اما هدف نهایی متخصص شدن در زندگی است. ساختمانها تخریب می شوند ، شرکت ها ورشکسته می شوند، ماشین ها قدیمی و فرسوده می شوند، بدن پیر می شود و نام و شهرت رو به افول می رود اما، مهارت ها ی جدید، توانایی ها و آنچه یاد گرفته اید هرگز از بین نمی رود.
داشتن هدف های بزرگ
اینها هدیه های واقعی و با ارزش موفقیت هستند. جیم ران پروفسور انگیزشی می گوید: هدفتان باید آنقدر بزرگ باشد که در پروسه ی رسیدن به آن شما به فردی ارزشمند تبدیل شوید. مهارتهایتان را ارتقا دهید. هرچقدر بیشتر تمرین کنید، در مهارتهایتان بهتر و قویتر میشوید. پس حتما به فکر تمرین و بهتر کردن مهارتهایتان باشید. برای افزایش مهارت در یک دوره آموزشی جدید شرکت کنید. دورههای آموزشی یک راه عالی برای یاد گرفتن دانش و مهارتهای جدید هستند، با آدمهای جدید هم آشنا میشوید. لازم نیست که یک دوره بلندمدت باشد، میتوانید در کارگاهها و سمینارهای یکی-دو روزه شرکت کنید.
غلبه بر ترس هایتان
بر ترس هایتان غلبه کنید. اگر ترسهایتان را شناسایی کنید، حوزههایی که نیاز به رشد دارید هم خواهید شناخت. در واقع ترس مثل قطبنمای رشد عمل میکند. اگر از چیزی میترسیم، نشاندهنده چیزی است که باید در آن زمینه رشد کنیم. نقاط کورتان را شناسایی کنید. همان طور که از اسمش معلوم است، نقطه کور را نمیتوانیم ببینیم. از نظر رشد فردی، نقاط کور چیزهایی هستند که از آنها بیاطلاع هستیم. شناختن نقاط کور به ما کمک میکند تا در واقع چیزهایی که به بهبود نیاز دارند را بشناسیم.
تمرین عادت های خوب
یکی از تمرینهایی که میتوانید در این زمینه انجام دهید این است که تمام چیزها، اتفاقات و افرادی که در طول روز شما را خسته، عصبی یا ناراحت میکنند شناسایی کنید. همینها نقاط کور ما هستند. در قدم بعدی باید به آنها رسیدگی کنید و راهکارهایی برای از بین بردن این نقاط کور بیابید. برای یافتن نقاط ضعف خود می توانید از نظر دیگران هم استفاده کنید. خانواده، دوستان، آشنایان و همکاران شما بدون تعصب و پیش داوری می توانند به شما در شناختن نقاط کور و ضعفتان کمک کنند. عادت های خوب را در خود ایجاد و تقویت کنید عاداتی مثل کتاب خواندن ، ورزش روزانه، مدیتیشن، سحرخیزی و غیره.
آرزوهایتان را به اهداف تبدیل کنید
ابتدا اهداف خود را مشخص کنید، سپس آنها را بنویسید. اهداف باید واضح و مشخص و قابل اندازه گیری باشند یعنی زمان و مکان آن ها را مشخص کنید. بعنوان مثال اگر شما به من بگویید پول زیادی می خواهید من یک دلار به شما می دهم و قاعدتا شما باید اعتراض کنید و بگویید منظورتان پول بیشتری بود مثلا 20000دلار .شما باید مبلغ مورد نظرتان را به من بگویید .رییس شما، دوستان ، همسرتان، مغزتان، جهان هستی نمی دانند چه می خواهید مگر اینکه دقیقا بگویید چه می خواهید و چه موقع آن را می خواهید؟
هدفتان دیگران را تحت تاثیر قرار می دهد و شما شروع به جذب افراد، منابع و موقعیت هایی می کنید که شما را برای رسیدن به اهدافتان کمک می کنند .
هر روز بر روی اهداف روزانه اتان کار کنید
چشمانتان را ببندید و بر رویاها و اهداف خود تمرکز کنید و از خودتان بپرسید امروز من برای رسیدن به اهدافم چه کارهایی باید انجام بدهم و بطور پیوسته تلاش کنید ولی برای رسیدن به اهداف خود، هر روز یک گام کوچک بردارید .
به رشد فردیتان متعهد بمانید
هیچکس به جز خودتان مسئول رشد فردی شما نیست. پس باید تصمیم بگیرید که میخواهید رشد کنید و به تصمیمتان پایبند بمانید. یادتان باشد که این رشد فردی برنامه یک روزه نیست، باید برای تمام عمر روی آن برنامه ریزی کنید. ممکن است که بلافاصله تغییری احساس نکنید، اما بعد از مدتی تاثیر این برنامه را در خودتان و زندگیتان خواهید دید و به موفقیت چشمگیری دست پیدا می کنید.
افرادی که برای ارتقاء سطح توانمندیها و رشد فردی خود اهمیت قائل هستند و در این زمینه تلاش میکنند، همواره افراد شاخصی به شمار میآیند. در واقع کسی که به توسعه دامنه توانمندیهایش توجه میکند، زندگی و اطراف خود را دچار تغییرات عمدهای خواهد کرد. چنین فردی از جایگاه شغلی و اجتماعی متمایزی برخوردار است و فردی موجهتر و دوست داشتنی تر است.
عوامل تأثیرگذار در موفقیت چیست؟
داشتن برنامه
اگر در راستای خواستهها و آرزوها و کارهایتان برنامه داشته باشید و بدانید که در چه زمانی چهکاری انجام دهید و چگونه عمل کنید، آنگاه از اهداف و خواستههایتان مراقبت میکنید و مسیر را بهتر و آمادهتر طی میکنید.
اعتماد به نفس
در انجام کارهایتان اعتمادبهنفس داشته و استعدادها و تواناییهایتان را باور داشته باشید. اگر تواناییهایتان را باور کنید با اعتمادبهنفس آن کار را انجام دهید، راحتتر موفق میشوید و پیشرفت خواهید کرد.
تلاش و کوشش
برای رسیدن به آنچه میخواهید باید بسیار تلاش کرد، نباید از تلاش ایستاد و همینکه پیگیرانه به مسیر خود ادامه دهیم، ضامن موفقیت است. تلاش و کوشش برای هدفی که برای آن برنامه داشته باشید و طبق برنامه پیش برید.
شهامت
باید در رسیدن به آنچه میخواهید و برای آن تلاش میکنید، نترسید. شهامت در کار یکی از اساس موفقیت است. باید از شکست نیز نترسید و تسلیم نشوید و باشهامت برای کسب موفقیت به مسیرتان با برنامه ادامه دهید.
خود تبریکی
خود تبریکی به معنای نگاه کردن به کارهای خود و از خود بابت موفقیتها سپاسگزار بودن، است. خود سپاسگزاری به معنی از خودراضی بودن و مغرور بودن نیست. آدمی باید موفقیتهایش را لیست کند و هرازگاهی به آنها نگاه بیاندازد تا هم اعتماد به نفسش بیشتر شود و هم شهامت پیمودن مسیر موفقیت را به دست آورد. تقدیرنامهها و سپاسنامهها را دور نیندازید؛ چراکه دیدن این تقدیر و تشکرها روح آدمی را زنده کرده و به او امید میبخشد.
ویژگیهای انسان موفق
آدمی برای کسب موفقیت باید دید و بینش بسیار داشته و اندیشههایی بلند نظرانه در پیرامون تفکرات و اهداف خود داشته باشد. اهداف خود را کوچک نکنید زیرا موفقیت در بلندیها و افقهاست.
برگرفته از وبسایت ماهان تیموری
سلام دوستان، این رمز 100% تضمین شده هست و باید به ترتیب زده شود آخر هر روز چک کن و تیک بزن کنار هر رمز امروز میخوام درباره رمز موفقیت صحبت کنم… شاید برای همتون جالب باشه شاید هم خیلی ها دنبال این رمز باشند …
من هم مثل شما ی مدت طولانی دنبال رمز موفقیت بودم از آدمهای موفق میپرسیدم که چیکار کنم که ی آدم موفق باشم …
اونها هم خیلی راحت بهم میگفتند آدم های موفق مثل آدم های معمولی هستند فقط کارهایی که آدم های معمولی انجام میدند و
متفاوت تر انجام میدند …
خیلی فکر کردم تحقیق کردم راه های مختلف و سنجیدم
آخر سر رمز این گاو صندوق موفقیت و پیدا کردم.امروز هم برای شما این رمز و میزارم بهت قول میدم اگر استفاده کنی توام ی آدم موفق میشی .
رمز گاو صندوق (موفقیت) :
من اینجوری تعریفش میکنم :
ه د ف
هرچی داری فداش کن
دوست خوبم باید مسیر و برای خودت مشخص کنی باید بدونی برای چی میخوای موفق بشی برای چی باید حرکت کنی
همیشه یک سر رسید همراه خودت داشته باش و آخر سر رسیدت هدف های خودت و بنویس
مرحله اول: اهداف یکساله بنویس ببین توی این یکسال به چی میخوای برسی؟؟
فو کن توی زمینه های: مالی، ارتقا شغلی، برند سازی کسب و کارت
هدف خودت و واقع بینانه بنویس
حتما برنامه عملی داشته باش برای هدف گذاریت (روزانه 3 اقدام برای هدفت انجام بده )
مثلا: در زمینه شغلی 30% مطالعه داشته باش بیش شک بعد از مدت کوتاهی بهترین خودت میشی توی اون شغل
۲. تعهد :
هدف به تنهایی که کافی نیست و باعث نمیشه ما به مسیر خودمون ادامه بدیم باید یک تعهد هم داشته باشه
در اصل هدف و تعهد 2 بال برای موفقیت هستند… تعهد و احساس مسئولیت بما نیرویی میدهد که هر مسئله یا چالشی
در مسیر برخورد کردیم از اهدافمون دست نکشیم.
تعهد به ۳ بخش تقسیم میشود:
تعهد به خودمون
تعهد به اهدافمون
تعهد به کسانی که در زندگی ما هستند.
۳. آموزش و تکثیر :
کار کردن بدون داشتن آگاهی کاملا روند بی فایده ایی هست.باید آموزش ببینیم و به اطرافیان خودمون هم این اطلاعات و ارائه بدیم
یکی از ابزارهای دیگه ایی که شما رو به هدف نزذیک میکنه آموزش هست. شما برای اینکه یک آدم موفق باشید باید از لحاظ:
ذهنیت، شخصیت و مهارت
تغییر کنید” تغییر” فرایند خیلی دردناکی هست که فقط با آموزش و سرمایه گذاری که روی خودتون میکنید امکان پذیر هست و رشد شما اتفاق میوفتد
دوست خوبم اگر تغییر نکنی و همون آدم معمولی قبل بمونی مطمعن باش همون نتایج قبل و دریافت میکنی.
۴. مهارت :
آیا مهارت جدید آموخته اید ؟ آیا مهارت هایی که قبلا داشتید و توسعه دادید ؟
اگر جواب این سوالات بله هست پس قطعا ظرفیت های جدیدی به شخصیت شما اضافه شده.
با یادگیری هر مهارت درک شما نسبت به مسائل روز به روز بیشتر میشود.
افرادی که تلاش میکنند مهارت های کلیدی و آموزش ببینند حس بهتری نسبت به خودشان دارند و انگیزه و اعتماد به نفس بالاتری نسبت به بقیه کسب میکنند.
۵. لیست از دایره ارتباطات :
یعنی شما باید یک دفترچه مخاطبین داشته باشید که روزانه به لیست مخاطبین خودتون اضافه کنید.
یاد بگیرید چطور با آدمهای اطرافتون ارتباط برقرار کنید وقتی بیرون از خانه هستید از تجربیات دیگران استفاده کنید
هر چی این دایره گسترده تر باشد شما زودتر شکوفا میشوید.
۶. شبکه سازی :
بعد از لیست تهیه کردن میرسه به شبکه سازی
شبکه سازی یک رابطه سود محور هست
چرا شبکه سازی میکنیم : ۱. صرفه جویی در وقت و هزینه ۲. اعتبار سازی: دیوار اعتماد یکدفعه درست نمیشود آجر به آجر شکل میگیره . توی شبکه سازی با آدمهای با کیفیت ارتباط بگیرید و صبور باشید .
۷. قرار ملاقات :
بعد از مرحله های بالا میرسیم به گذاشتن قرار ملاقات حالا وقت این میرسه که به لیست و شبکه خودتون سر بزنید و ببینید
به ترتیب با چه کسانی باید شروع کنید به قرار ملاقات گذاشتند و ارتباط خودتون و هر چه زودتر شروع کنید و از تجربیات
همدیگه استفاده کنید .
حداقل هفته ایی یکبار با آدمهای لیست خود ارتباط برقرار کنید یادتون باشه شما شبیه 5 نفر از کسانی میشید که بیشترین ارتباط و وقت و با آنها میگذرونید.
۸. پیگیری :
پیگیری –پیگیری-پیگیری*
حتما کنار این یک ستاره بزنید خیلی مهمه…
شما توی قرار ملاقات هایی که انجام میدید صحبت ها و قرارهایی و قطعا به اشتراک میگذارید
که شما بعد از قرارها به طور دقیق و منظم باید پیگیری انجام دهید و توی سر رسید خودتون نتیجه ها رو حک کنید.
اگر پیگیری و جدی نگیرید و از کنارش به راحتی رد بشید کل برنامه های شما خراب شده و هیچ نتیجه ایی از موارد بالا نخواهید گرفت.
دوست خوبم پیگیری کردن توی هر کاری الزامیست استمرار شما توی پیگیری نشون میده که چقدر انگیزه برای رشد کردن دارید .
۹. م با راهبران :
افرادی که از م دیگران به طور صحیح و مناسب استفاده میکنند از ندامت و پشیمانی خودشان پیشگیری میکنند
چرا گفتم م با راهبران:
یعنی اینکه شما برای م کردن باید از بهترین های اون زمینه راهنمایی بخواید.
یک مثال جالب بزنم که بیشتر درک کنید :
مثلا خدایی نکرده یک بیماری قلبی مبتلا شوید ؟به دکتر قلب مراجعه میکنید یا دکتر چشم ؟
قطعا به دکتر قلب
پس مواظب م های خطرناک باشید توی هر زمینه ایی که م نیاز داشتید با متخصصین اون زمینه م کنید .
۱۰. ایمان و نگرش مثبت و باور :
در آخر ایمان و نگرش مثبت داشتن باعث میشه تو با قدرت بیشتری ادامه بدی
انسان اگر ایمان داشته باشد میتواند به تمام خواسته های خودش برسه …
ایمان ۳ بخش داره:
۱. ایمان به خدا
۲. ایمان به خودم
۳. ایمان به مسیری که قدم میزارم
نگرش مثبت و باور: دانشمندان در قرن 21 به این نتیجه رسیدند که انسان با ذهنش به هر چی فکر کنه براش اتفاق میوفته
افکار ما تاثیر در ایجاد باورهای ماست توی هر فرکانسی که باشی همون فرکانس و میبینی با تغییر باورها میتونی فرکانس و عوض کنی
حرف های دیگران و باور نکن حرف هایی که بهت انگیزه میده رو باور کن شرایط متفاوت برای فرکانس متفاوته تو هستی که زندگیت و مدیریت میکنی.
تحقیقات و بررسیهای انجامشده نشان میدهد که اضطرابهای روزانه افراد چیزی حدود ۴۰ درصد از زمان آنها را شامل میشود. بیشتر این استرسها از شرایط کار و شغل افراد ناشی میشود و متاسفانه میتواند کمکم باعث بروز اختلالی اضطرابی در شخصیت آنها شود.
به هر حال هر گونه اضطراب در کار و مراحل شغلی میتواند مخرب باشد و تاثیرات منفی بسیاری را از خود باقی بگذارد. در این مطلب تصمیم داریم به موضوع اضطراب شغلی بپردازیم و آن را به طور کامل بررسی کنیم.
نشانههای اضطراب شغلی
به طور کلی وجود اضطراب در افراد دارای علائم تقریباً مشترکی است که از بین آنها میتوان به این موارد اشاره کرد:
نگرانی بیش از حد و یا غیرمنطقی
اختلال در خواب
احساس لرز
خستگی بیش از حد
خشکی دهان
تعریق
تپش قلب
علاوه بر علائم عمومی اضطراب، وجود اضطراب شغلی در افراد نیز به نوبه خود دارای ویژگیهایی خواهد بود:
صرف وقت و زمان غیرمعمول و غیراداری برای کار
واکنش بیش از حد به موقعیتهای شغلی
تمرکز بیش از حد بر روی جنبههای منفی شغل خود
عدم توانایی در تمرکز بر روی کارها و یا مهلت گرفتن برای به پایان بردن آنها
متاسفانه افرادی که به اضطراب شغلی مبتلا هستند میتوانند به یکی از اختلالات اضطرابی زیر نیز گرفتار شوند:
اختلال اضطراب عمومی
اختلال هراس
اختلال اضطراب اجتماعی
وسواس فکری
فوبیای خاص
اختلال اضطراب بعد از سانحه
دلایل وجود اضطراب شغلی در افراد
به طور کلی اضطراب شغلی میتواند ناشی از ویژگیهای متفاوت محیط کاری باشد. قطعاً غیرعادی نیست که در برابر برخی اتفاقات مهم در محل کار، فرد دچار اضطراب و استرس شوید، برای مثال وقتی کسی به هر دلیلی کار خود را رها میکند، طبیعتاً با درجه نسبتاً بالایی از اضطراب روبهرو میشود.
این نوع اضطراب طبیعی است و میتواند برای هر فرد دیگری هم پیش بیاید، اما اگر فردی بیش از حد در زمانهای غیرکاری و بعد از ساعت کاری خود در اداره یا محل کار باقی میماند تا کارها را با وسواس خود به پایان ببرد و در این حال هم اضطراب زیادی را در خود احساس کند، قطعاً این نوع اضطراب عادی و معمول نیست و میتواند از موارد اضطراب شغلی به شما رود.
شاید بهتر باشد دلایل وجود این نوع از اضطراب در افراد را دقیقتر بررسی کنیم:
• روبهرو شدن با درگیری و مشکلات کاری
مهلت ملاقات
روابط با همکاران
مدیریت کارمندان
ساعات کاری طولانی
داشتن رئیسی بسیار سختگیر و بداخلاق
حجم کاری بیش از حد زیاد
عدم راهنمای در کارها
عدم درک منصفانه از کار
عدم کنترل شرایط در محیط کار
پاداش کم (درآمد پایین، نداشتن مزایای کافی و.)
تاثیرات اضطراب شغلی
اگر دائماً با اضطراب شغلی، روزگار خود را میگذرانید طبیعی است که شاهد تاثیرات منفی آن در زندگی روزمرهتان نیز باشد. برخی از تاثیرات کلی و رایج اضطراب شغلی در زندگی افراد شامل این موارد میشوند:
کاهش عملکرد شغلی و کیفیت کار
تاثیر بر روابط با همکاران و یا مافوق
اثرات منفی بر زندگی شخصی
تاثیر بر روابط عاشقانه با همسر
خستگی، کاهش بهرهوری، عصبانیت و.
از دست دادن فرصتها به دلیل ترس (چیزهایی مثل صحبت کردن در جلسات و سایر فضاهای عمومی، ترس از پرواز و.)
کاهش رضایت شغلی
احساس اینکه کاری که انجام میدهید تغییری ایجاد نمیکند
کاهش میل رسیدن به هدف
از دست دادن شغل
ریسک ناپذیری
احساس انزوا
ایجاد سطوح مختلف اختلالات اضطرابی در فرد
کاهش مهارتهای اجتماعی
داشتن مهارتهای برنامهریزی ضعیف
اجتناب از نوآوری
مسئله را با کارفرمای خود در میان بگذارید
ممکن است به نظرتان عجیب بیاید که لازم است اضطراب شغلی خود را با کارفرمایتان در میان بگذارید، اما اگر این اختلال را به صورت جدی در زندگی کاریتان احساس میکنید خودتان اهمیت این موضوع را متوجه خواهید شد.
اگر فرد دچار اختلال شغلی به صورت جدی باشد، طبیعتاً میتواند با پیگیری آن راههای درمان را پیش بگیرد و به آرامش خود باز گردد. ناگفته نماند که اگر این اضطراب شغلی در اثر استرس در محیط کاری اتفاق افتاده باشد بعید نیست که با بهتر کردن شرایط و یا حتی بدون آن هم به خودی خود برطرف شود.
قبل از هر چیز باید این را بدانید که در میان گذاشتن این مشکل با مدیر یا کارفرما منجر به این نمیشود که شما را فردی ضعیف در نظر بگیرند. در چنین شرایطی بیشتر کارفرمایان پاسخگو هستند و به افراد کمک میکنند تا مشکل خود را برطرف کنند، اما اگر کارفرمای شما چنین شخصیتی ندارد ممکن است از شما بخواهد که به یک روانشناس و یا حتی دورههای مدیریت ذهنی مراجعه کنید تا مشکلاتان برطرف شود!
در ادامه نکاتی را برای کارفرمایان میآوریم که بهتر است در چنین مواردی به آنها توجه کنند:
با همه کارمندان با احترام رفتار کنید
رفتار و برخوردی شفاف و روشن داشته باشید
در مورد مشکلات شخصی کارمندان به آنها کمک کرده و یا لااقل در رابطه با آن صحبت کنید
از آنها بخواهید که ریشه اضطراب شغلیشان را برایتان مشخص کنند
به آنها فرصت پاسخگویی دهید
سعی کنید شخصیت کارمندان خود را بهتر بشناسید
مقابله با اضطراب شغلی
سرانجام احتمالاً شما به دنبال راههایی برای کنار آمدن و مقابله با اضطراب شغلیتان هستید. باید بدانید که وجود اضطراب شغلی میتواند در محل کار مسری باشد، پس یا آن را به طور کامل برطرف کنید و یا از همکارانتان تا حد امکان دوری نمایید.
اگر اضطراب دارید به خودتان فرصت استراحت بدهید و با اطرافیانتان به گفتگو بنشینید. اگر اضطراب شغلیتان آنقدر زیاد شده کرده که بر زندگی شخصی و روزمرهتان هم تاثیرات منفی خود را میگذارد بهتر است که به دنبال تکنیکهای خودیاری باشید تا آرامش خود را مجدداً به دست آورید، قطعاً کمکهای حرفهای زودتر و بهتر اثرگذار خواهند بود. یادتان باشد که از راهکارهای مقابله با استرسی مثل غذا خوردن بیش از حد، استفاده از کافئین و. اکیداً اجتناب کنید.
شما میتوانید با این راهکارها اضطراب شغلی خود را در طول شبانهروز کاهش دهید و به آرامش خود نزدیکتر شوید:
کمی از کار فاصله بگیرید
به دنبال کارها و مسائلی باشید که شما را به خنده میاندازند
از ساعت استراحت و ناهار خود استفاده کنید و گاهی نیز وعده غذاییتان را با دیگران شریک شوید
محل میز و صندلی خود را تغییر داده و منظره آن را متنوع کنید
بر زندگی خارج از کاریتان نیز متمرکز شوید
با خانواده و دوستانتان به سرگرمی و تفریح بیشتری بپردازید
ترسهایتان را بشناسید و با بررسی آنها ببینید که آیا این میزان از اضطراب منطقی است؟
به دنبال ایدههای جدیدتر در کار خود باشید
در نهایت باید گفت که اگر اضطراب شغلی، شما را کلافه کرده و شاهد تاثیرات منفی آن در زندگیتان هستید بهتر است که هر چه زودتر به خود مسلط باشید و پیش از آنکه تبدیل به یک اختلال مزمن شود آن را برطرف کنید.
بين کتابهاي داستان و نقاشي بچگي دخترم، کتابي بود که اسمش "آرامش 5 دقيقه اي" بود. اين کتاب درمورد يک فيل مادر بود که يک فنجان چاي داغ براي خودش مي ريخت، يک حمام آب داغ مي گرفت اما هرچه تلاش مي کرد نمي توانست از تقاضاهاي پشت سر هم بچه هايش فرار کند که هرکدام به طريقي تنها نياز او را در دنيا که 5 دقيقه آرامش بود، برهم مي زدند.
براي همه ما هم وضع به همين صورت است. در خانه، در راه و در محل کار، همه حسمان درگير چيزهاي مختلف است. اگر تقاضاهاي همسرمان، دوستان، فرزندمان، همکاران يا ساير نزديکان نباشد، سروصداي ناموزون راديو، تلويزيون، بيلبوردهاي تبليغاتي، ترافيک و ساخت و سازهاي درون شهري است. هميشه چيزي براي مزاحمت وجود دارد.
اين مزاحم ها هميشه و همه جا وجود دارند تاجاييکه حتي گاهي ديگر حضور آنها را متوجه نمي شويم. جسم و فکر ما طي فرايندي که سازگاري حسي ناميده مي شود، با اين ها و مزاحمت ها خو گرفته است. درواقع، ما نسبت به اين دردها بي حس شده ايم. اما چه از آن آگاه باشيم و چه نباشيم، اين دردها کماکان وجود دارند و ما را اذيت مي کنند.
همين سال پيش اين جمله را بارها و بارها از دوستان و اطرافيانم شنيده ام: "واقعاً ديگر بريده ام. احساس مي کنم ديگر چيزي براي ارائه دادن به کسي ندارم."
حرف هاي نوميدي. اين حرفها نشاندهنده اين است که اين مردها و زن ها، مثل ميليونها آدم ديگر، دربرابر اين آزارها و مزاحمت ها مغلوب شده اند. اين افراد، که به اندازه کافي از اين مزاحمت ها، به خودشان تعطيلي و استراحت نداده اند، دربرابر تاثيرات بسيار زياد آن آسيب پذير شده اند. و چه دوست داشته باشيد و چه نداشته باشيد، حالا مجبورند که کاري که همه اين مدت نکرده بودند را انجام دهند: يعني باطريشان را از نو شارژ کنند.
رويکرد بهتر اين است که منتظر نمانيد تا وضعيتتان به اين حد حاد شود. اما چطور؟ در يک دنياي کامل، همه مي توانند به يک مرکز معنوي رفته و در آنجا مدتي تنها باشند (گرچه در يک دنياي کامل چنين نيازي وجود نخواهد داشت). درواقع، فقط زماني مي توانيد ناهنجاري اين سروصداها و مزاحمت ها را عميقاً درک کنيد که براي مدتي در يک مکان ساکت و آرام زندگي کنيد.
اوقاتي را که من خودم در سکوت مطلق مي گذراندم و تنها با خودم و افکارم و صداي طبيعت ارتباط داشتم، واقعاً جواني و سرزندگي را به من برمي گرداند. آن زمان بود که مي توانستم به طور واقعي، لذت زندگي را تجربه کنم.
حتي موقع غذا خوردن در اتاقي که بقيه هم تمرين سکوت مي کنند، من سعي مي کردم غذايم را آهسته تر بجوم و نسبت به طعم و ظاهر آن دقت و حساسيت بيشتري داشتم. هر فعاليتي-کتاب خواندن، پياده روي، حمام کردن-را با توجه و دقت بيشتري انجام مي دادم. منظورم از اين آگاهي از اين زمان خاص است که مکان و زمان حضور من را کامل مي کند. واقعاً چه نعمتي است.
اما متاسفانه پنج روز سکوت در ماه براي ما خيلي واقعبينانه نيست. اما حتي يک روز پياده روي در سکوت کنار دريا يا در جنگل هم چندان قابل انجام نيست.
پس چه بايد کرد؟ تنها راه چاره اين است که با مديتيشن اين آرامش و سکوت را براي خودتان ايجاد کنيد.
تحقيقات و مطالعات بسيار زيادي نشان داده است که مديتيشن راهي بسيار عالي براي کاهش يا حتي از بين بردن عواقب جسمي استرس است. مديتيشن اگر به طور مداوم و منظم انجام شود، ضربان قلب و تنفس را پايين آورده و سيستم ايمني بدن را تقويت مي کند. اين تمرينات حتي مي تواند بيماري هايي مثل ديابت و ورم مفاصل، اضطراب و افسردگي، ميگرن و وسواس را نيز بهبود بخشد.
براي خيلي از افراد، کلمه مديتيشن تصاويري از راهبان بودايي را در نظر مجسم مي کند که چهار زانو و بي حرکت براي ساعت ها و ياحتي روزها روي زمين مي نشينند. اما مديتيشن حتماً نبايد اينقدر عجيب و غريب باشد تا تاثير بگذارد. من خودم شخصاً فوايد بسيار زيادي از 15 تا 20 دقيقه مديتيشن (تلاش براي متمرکز کردن ذهن) در روز مي برم. گاهي اوقات چهار زانو و گاهي اوقات دوزانو روي زمين مي نشينم، خيلي وقت ها هم عادي روي صندلي مي نشينم اما همه تلاشم اين است که محلي را براي اينکار انتخاب کنم که به ساکت ترين شکل ممکن باشد.
اول چشمهايم را مي بندم و چند نفس عميق مي کشم (سعي مي کنم اين تنفس از راه بيني باشد، چه دم و چه بازدم) و به اين ترتيب پروسه ريلکسيشن را کم کم شروع مي کنم. بعد سعي مي کنم تمرکزم را روي تنفسم متمرکز کنم-به داخل و خارج رفتن هوا و نقاطي از بدنم که اين هوا با آنها برخورد مي کند. هر از گاهي تمرکزم برهم مي خورد و فکري مشغولم مي کند. به محض اينکه متوجه اين مسئله شوم، به آرامي سعي مي کنم دوباره روي تنفسم متمرکز شوم. حتي بعد از گذشت 15 دقيقه وقتي چشمانم را باز مي کنم، شديداً آرامتر شده ام و براي مواجهه با چالش هاي آن روز آماده هستم.
البته راه هاي مختلف ديگري هم براي مديتيشن وجود دارد. مثلاً خيلي از افراد سعي مي کنند توجهشان را روي نقطه ارتباط دست هايشان متمرکز کنند، خيلي هاي ديگر به يک شيء ثابت خيره مي شوند. افراد ديگري هم برخي صداهاي خاص که مانترا ناميده مي شود را تکرار مي کنند. وجه اشتراک همه اين روش ها همان تمرکز است. وقتي به تمرکز رسيديد، حتي براي چند لحظه، آنوقت اهميت آن را متوجه مي شويد.
تمرکز مي تواند هميشه و همه جا با شما باشد. پس حتي اگر سروصداهاي اطراف هم وجود داشته باشد مي توانيد با تمرکز خودتان را در جزيره اي زيبا و آرام تجسم کنيد و 5 دقيقه آرامش خودتان را بگذرانيد.
استرس عامل اصلی بسیاری از بیماریهای شناخته شده و کارشناسان در مورد عواقب شدید آن بر سلامتى بدن هشدار میدهند.
استرس نه تنها بر روح و روان بلکه بر جسم نیز تأثیر می گذارد که عوارضى به نام مشکلات روان تنی را سبب می شوند، این علائم جسمى ناشى از استرس در افراد مختلف متفاوت بوده، اما چند نشانه شایع وجود دارد که به دلیل استرس بیش از حد رخ مى دهد.
بسیارى از افراد این علائم را به اشتباه به بیمارى هاى جسمى ارتباط داده اما در بررسىها و آزمایشها علت جسمى شناسایی نشده که در نهایت با کنترل استرس این عوارض قابل درمان و کنترل است.
۹ نشانه استرس بیش از حد
کاهش عواطف و احساسات
استرس بر روى عملکرد غدد تاثیر منفى گذاشته و مى تواند در زندگى شویی افراد تاثیر مخرب داشته باشد و به همین دلیل باید براى کاهش استرس و اضطراب راهکارهایى مانند استراحت، تمرین هاى آرام بخش و سفر را به کار بسته و در صورت لزوم ادامه استرسها به روانشناس و روانپزشک مراجعه کنید.
ریزش مو
کارولین جیکوب مدیر پزشکی مرکز جراحی و مراقبت از پوست شیکاگو در این باره گفت: ما روزانه ۱۰۰ تار مو بدون اینکه متوجه باشیم از دست مى دهیم، اما استرس با تغییر فیزیولوژیک بدن یکى از عوامل اصلی ریزش مو محسوب مى شود.
بیمارىهای که استرس به جانتان مى اندازد
استرس اغلب باعث اختلال در عملکرد سیستم داخلى ودرد بدن شده و منجر به بروز سردرد، آرتریت شدید، درد قفسه سینه، زخم معده، تپش قلب، تنش عضلاتى، اسهال، درد و سوزش در معده، سندرم روده تحریک پذیر و بسیارى مشکلات جسمى دیگر مى شود.
تغییرات خلق و خوی
استرس عملکرد هورمون هاى بدن را دچار اختلال کرده که در نتیجه آن خلق و خوى افراد تغییر مى کند.
تفکر وسواسی در مورد کار
برخى افراد استرس کارى دارند که اغلب باعث میشود تا در مورد تعهدات کارى و مسائل مالی نگران باشتد، اما در این زمانها بهترین راه برای حل این مشکل دور شدن از محیط و فکر کردن به موضوعات در فضایى آرام است همچنین سپرى کردن وقت باخانواده و دوستان به کاهش استرس هاى این چنینى کمک مى کند.
تغییرات وزن
استرس با تاثیر بر عملکرد سوخت و ساز بدن منجر به افزایش یا کاهش وزن مى شود.
مشکلات خواب
استرس بیش از حد اغلب باعث مشکلات خواب شده و در نتیجه آن اغلب افراد احساس خستگی و فرسودگی مى کنند که در این حال بهترین راه حل درمان یا حل ریشه اى استرس و موضوع استرس زا است و یوگا، مدیتیشن، ورزش، مطالعه و راه رفتن در طبیعت به کاهش استرس و خواب آرام در این اشخاص کمک مى کند.
اضطراب و بیقراری
استرس اغلب به اضطراب و بی قراری نیز منجر شده و اگر فرد در این حال درمان نشود، در زمان هاى طولانى منجر به مشکل میشود.
کم طاقتى و از دست دادن صبر و تحمل
استرس گاهى موجب بى قرارى و کاهش تحمل و پایین آمدن آستانه صبر افراد مى شود که در این مواقع با کوچکترین موضوع خشم فرد برانگیخته شده و عصبانى مى شود.
برای بهبود سلامتى و کاهش عوارض ناشى از استرس سعى کنید عوامل استرس زا را از بین برده و در عوض کارهاى آرام بخش و نشاط آور که شادى و سلامتى را براى شما به ارمغان مى آورند، انجام دهید.
منبع: باشگاه خبرنگاران
ترس احساسی معمولاً ناخوشایند اما طبیعی است که در واکنش به خطراتِ واقعی ایجاد میشود.[۱]
ترس را از دلشوره و اضطراب، که معمولاً بدون وجود تهدید خارجی رخ میدهد، باید جدا دانست. علاوه بر این ترس به رفتارهای خاصِّ فرار و اجتناب مربوط است، در حالی که اضطراب، ناشی از تهدیدهایی خواهد بود که مهارناپذیر و غیرقابل اجتناب تلقی میشوند. ترس معمولاً با درد ارتباط دارد. مثلاً کسی از ارتفاع میترسد، چه، اگر از ارتفاعی بیفتد آسیب جدی خواهد دید یا حتی خواهد مرد. بسیاری از نظریهپردازان، چون جان برودس واتسن و پال اکمن، پیش نهادهاند که ترس یکی از چند احساس بنیادین و فطری است (نظیر شادمانی و خشم). ترس از سازوکارهای بقا است و معمولاً در پاسخ به یک محرک منفی خاص روی میدهد.
صورت فارسی میانهٔ این کلمه tirs- است که مادهٔ مضارع بهشمار میآید. صورت ایرانی باستان آن *trsa- است که مادّهٔ آغازی است از ریشهٔ t.rh- به معنی ترسیدن. این ریشه مشتق است از ریشهٔ هندواروپایی *t.rs- (همراه با *ters- و *tres-)که به معنی لرزیدن است.[۲]
باید بین ترس و هراس تفاوت قائل شد. زیرا هراسها ترسهایی هستند که بهطور گسترده با خطرات واقعی آن موقعیت تناسب ندارند، نوعاً فراتر از کنترلِ ارادی هستند، و باعثِ خودداری از موقعیتِ ترسناک میشوند. در واقع هراسها ترسهای بی موردی هستند که در نتیجه تداعی عصبی و ذهنی بوجود آمدهاند مثلا شخصی که از پرواز میترسد قبلا پرواز برای او با یک حادثه و اتفاق ناخوش آیندی مصادف شده که این امر منجر به وجد آمدن یک نوع تداعی عصبی ذهنی در آن شخص شده لذا هر وقت در مورد پرواز فکر کند یا بخواهد با هواپیما پرواز کند دچار این ترس شدید و بیمورد خواهد شد زیرا ذهن او اینگونه برنامهریزی شده که پرواز یعنی مرگ، پرواز یعنی ایجاد حادثه بد و دلخراش.
کسی که میترسد بسته به شرایط، ممکن است یکی از عکسالعملهای زیر را بروز دهد:
فریاد کشیدن عموماً در مردان و جیغ زدن در ن اولین عکسالعمل در برابر عامل ترس است. فریاد را صدایی با بسامد پایین و شدت صوت بالا و جیغ را صدایی با بسامد بسیار زیاد و شدت معمولی تعریف میکنیم.
صدایی که شدت بالا یا بسامد بالا دارد در اکثر مواقع باعث ترس موجود مهاجم خواهد شد و به سود افراد است. همچنین جیغ کشیدن در جوامع انسانی نوعی درخواست کمک نیز محسوب میشود.
همچنین اگر حیوانی قصد حمله به انسان را داشت پیشنهاد شدهاست انسان از این برتری ذاتی خود استفاده کند، انسانها، میمونها و پرندگان موجوداتی هستند که از این واکنش بیشتر استفاده میکنند.
واق واق سگ هم نوع پیشرفته آن به حساب میآید و وقتی سگ قصد ترساندن مهاجم را دارد از آن استفاده میکند نه وقت حمله. صدای واق واق سگ شدت صوت بسیار بالایی دارد و یکی از مؤثرترین روشها برای ترساندن مهاجم است به همین دلیل توصیه اکید شدهاست از نگهداری سگ در خانهای که زن باردار در آن حضور دارد خودداری کنید.
اگر بهطور ناگهانی با عامل خطرساز مواجه شوید ممکن است بلافاصله به آن حملهور شوید. این بسیار کارساز است.
فرار کردن از موجود مهاجم اگر سرعت و مهارت دویدن شما بهتر است ایده بسیار خوبی است. همچنین وقتی قدرت کافی برای مقابله با مهاجم را نداشته باشید. اکثر موجودات مانند پرندگان، چهارپایان گیاهخوار و ات از این روش استفاده میکنند.
بیهوش شدن حالتی شبیه مردن است که باعث عدم تحریک غریزه کشتن در مهاجم میشود. در طبیعت معمولاً حیوانات وحشی نظیر خرس و شیر از خوردن حیوانی که قبلاً مرده است خودداری میکنند.
انسانها، دوزیستان و گونههای خاصی از پرندگان این عکسالعمل را دارند.
درباره این سایت